درست است كه الان با آمدن رسانههای جديد، محدوده فعاليت پوستر كمتر شده، اما اگر تخصصی تر به قضيه نگاه كنيم ، می بينيم كه جايگاه پوستر خاصتر شده است ، نه اينكه بگوييم كاملا محدود شده است. يعنی يك جايگاهی دارد كه رسانههای ديگری با آن شرايط نمی توانند اين كار را انجام بدهند. بنابراين پوستر يكی از حلقههای بهم پيوسته رسانههاست. اين حلقهها تعدادشان اضافه شده، برای اينكه گردش اطلاعات با سهولت انجام شود. بنابراين میتوانيم با تعاريف خاص جايگاه پوستر را دريك برنامهريزی كلان مشخص كنيم. من اعتقاد ندارم محدود شده بلكه جايش كمی تنگ شده است. اما توانسته زبان خودش را رساتر كند و كيفيت بيان تصويريش را كاملا متفاوت كند ، آنهم در جايي كه رسانههاي ديگر نميتوانند حضور داشته باشند.پوستر لاين خودش را پيدا كرده و جايگاه خاص خودش را دارد. به نظر من نه تنها ارزش و اعتبار خودش را حفظ كرده ، بلكه اهميتش هم بيشتر شده است. به اين دليل كه حالا بايد با دقت بيشتری طراحی شود. در رسانههای ديگر يك خلايی وجود دارد كه پوستر می تواند آن را پر كند.
وقتی صحبت مسائل فرهنگی می شود، مسلما عناصری كه در تشكيل پوستر، هم نوشتاری و هم تصويری، مشاركت دارند ابزاری هستند برای ارسال پيام، كه اين البته با يك پوستر تجاری متفاوت خواهد بود. ظرف يكی است، اما آنچه كه در داخل اين ظرف می ريزيم، تفاوت را ايجاد خواهد كرد. اين بستگی به موضوع دارد و موضوع تعيين می كند كه چه لحنی بايد داشته باشيم، شرايط رنگی چگونه است و . . . من فكر می كنم در پوستر فرهنگی بيشتر درگير عمق می شويم و اين عمق، نقش اساسی در اركان يك پوستر فرهنگی به عهده دارد و پيدا كردن عمق، كار را مشكلتر خواهد كرد. بنابراين به نظر من تفاوت در محتواست كه شرايطش را هم بايد با ابزار خاص خودش به كار ببريم.
منظور من عمق معناست. البته نمی توانيم بگوييم كه در پيامهای تجاری نياز به عمق معنا نداريم، اما در بخش فرهنگی به هر حال درگير موضوعاتی می شويم كه ناچاريم عمقی تر فكر كنيم. فرض كنيد پوستر تئاتر، طراحی اش پيچيدهتر است از يك پوستري كه براي يك كالاي تجاري طراحي ميكنيد. آنجا مجبوريد كه مطالعه دقيقتر و عميقتري راجع به مسائل انجام دهيد و در بخش تجاری، نوع مطالب عوض می شود و شرايطش به گونهای ديگر است كه من فكر می كنم در بخش فرهنگی مشكل تر است. يعنی در پوستر فرهنگی ارتباط با مخاطب ديرتر برقرار می شود، چرا كه مخاطب بايد به آن عمق برسد. بله، ممكن است كه در پوستر با زبان استعاره صحبت كنيم، يا با ابهام و اشاره صحبت كنيم. برای اينكه می خواهيم به ابعاد ديگری در معنا برسيم.
پوسترهاي تبليغاتي ؟
پوستر تبليغاتی می تواند در جامعه موقعيت مناسب و ممتازی برای طراح به وجود بياورد. چرا كه گستره مخاطبانش در جامعه خيلی بيشتر است. يعنی در يك پوستر تبليغاتی با تعداد زيادی مخاطب سر و كار داريم و ارتباط پيدا ميكنيم. اين فرصت مناسبی است.
كه بتوانيم فرهنگ سازی كنيم. به اصطلاح ارتقا سواد بصری جامعه را كه برای طراحان گرافيك يك تعهد محسوب می شود، در بخش كارهای تبليغاتی بهتر می شود عمل كرد. چون در كارهای فرهنگی ممكن است مخاطبان خاص داشته باشيم، اما يك پوستر تبليغاتی مصرف روزانه دارد. هزاران نفر كه با آن سر و كار پيدا می كنند. اين چيزي است كه كمتر به آن پرداختهايم. براي اينكه سفارشدهندههای ما در بخشهای بزرگ اقتصادی، برايش اهميت قائل نيست و به عواقبش واقف نيست. كمتر می دانند كه در اين موقعيت چقدر می توانند فرهنگ ساز باشند. بنابراين بخش تبليغات از لحاظ فرهنگ سازی بااهميت است، يعنی يك پوستر تبليغاتی به شرطی كه درست كار شده باشد می تواند اثر فرهنگی مناسبی داشته باشد.
در مورد پوسترهای سينمايي، با ديدگاه های مختلفی مواجه ايم. ديدگاه كارگردان، تهيهكننده و ديدگاه طراح گرافيك. هر كدام با هدف خاصي كه در پيش دارند به اين موضوع نگاه كردند. در لهستان برای توليدات سينمايی كه وارد كشورشان می شد، قانونی را وضع كردند، آن هم اينكه مواد تبليغاتی اش را خودشان طراحی كنند كه اين منجر شد به توليد كارهای خوب. به همين خاطر هر فيلمی كه از آمريكا می آمد، يك طراح لهستانی برايش پوستر طراحي می كرد. حتی فيلمهای سطحی. البته يك تهيهكننده خوب هميشه به طراحان موفق و مطرح اجازه فعاليت می دهد. مثلا كسی مثل سائول باس كه تيتراژ كار می كند به دعوت يك تهيهكننده می آيد و بعد يك مرتبه تيتراژ را دگرگون می كند و از يك شناسنامه خيلي ساده به يك بخش جدانشدنی از فيلم تبديل می شود. حتی كارش در موفقيت يك فيلم سهيم شود. اما در سرجمع قضيه ، پوستر سينمايی بايد بتواند حق مطلب را ادا كند. از لحاظ اينكه درست و صحيح به بينندهاش آگاهی بدهد.
اما الان می بينيم كه اكثرا با استفاده از عكس يك هنر پيشه می خواهند توجهها را به طرف فيلم جلب كنند. اينها به فيلم ضربه می زند و اعتماد را از بين می برد. پوستر سينمايی موقعيت خوبی است تا طراح بتواند محتوای فيلم را با بيان بسيار ساده و رسا به بيننده منتقل كند.